تازه ها و پاره های شیعه شناسی(۱۴)
تازه ها و پاره های شیعه شناسی(14)
دکتر سیدمسعود شاهمرادی
181- برهمکنشها میان شیعیان دوازدهامامی و مسیحیان
در روزهای یازدهم تا شانزدهم آوریل سال آتی میلادی، کنفرانسی با عنوان «برهمکنشها میان شیعیان دوازدهامامی و مسیحیان: تاریخ، الهیات و ادبیات» در موسسه کاتولیکی پاریس برگزار میگردد .علاقهمندان به شرکت در این کنفرانس، میباید چکیده سخنرانی خود را حداکثر تا اول نوامبر سال جاری میلادی، به این موسسه ارسال نمایند. برای کسب اطلاعات بیشتر به آدرس:
https://www.ideo-cairo.org/en/2017/06/interactions-between-twelver-shiites-and-christians-history-theology-literature/ مراجعه نمائید. 182- تاریخ نجف
کتاب «تاریخ نجف» مشهور به «الیتیمة الغرویة و التحفة فی الارض المبارکة الزکیة»، تالیف السید حسین بن السید احمد البراقی النجفی با ترجمه فارسی حسین منوچهری به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی چاپ و منتشر شد. این کتاب که از مشهورترین آثار مولف آن یعنی «البراقی» است، در محافل فرهنگی و ادبی و نیز نزد اغلب مورخان و وقایع نگاران که درباره نجف اشرف و تاریخ آن سرزمین مقدس به تحقیق و پژوهش پرداختهاند، مطرح و محل مراجعه و اعتنا بوده است. مطالب و موضوعات مطرح شده در این کتاب به این شرح است: فضیلت و برتری غریّ(نجف)، فضیلت مسجد کوفه، نماز جماعت، نماز تمام در مسجد کوفه، فضیلت مسجد سهله، مساجد کوفه، فرات کوفه، شهر شدن کوفه، قبایل و روستاهای کوفه، سبب نامگذاری به کوفه، گودال کوفه، خریداری کوفه توسط حضرت ابراهیم خلیل(ع)، خریداری کوفه توسط حضرت علی(ع) سبب نامگذاری کوفه به «بانقیا»، علت پنهان کردن قبر علی(ع)، محل قبر علی(ع)، سبب نامگذاری «غری» و «خورنق»، تاریخ شاهان خورنق، تاریخ شاهان خاندان نعمان، وجه تسمیه «نجف»، قبر آدم و نوح(ع)، قبر هود و صالح(ع)، کوهی که خداوند در آن با موسی سخن گفت، روایات دال بر وجود قبر ابراهیم خلیل(ع) در نجف، محل رأس الحسین(ع)، مقام حضرت مهدی(عج)، وادی السلام، فضیلت درّ نجف، ارواح مومنان، به سوی وادی السلام، وادی السلام، یکی از باغهای بهشت، فرشتگان انتقالدهنده، انتقال اموات به نجف، در اینجا از عذاب برزخ خبری نیست، فضیلت زیارت امیرمومنان(ع)، باغی در حد فاصل قبر و منبر، آشکار شدن قبر امیرمومنان(ع)، ساختن قبر امیرمومنان(ع) توسط هارون الرشید، تجدید بنا توسط الداعی (از نوادگان امام حسن مجتبی(ع))، قناتهای نجف، تجدید بنا توسط عضدالدوله دیلمی، عضدالدوله و عمران بن شاهینی، کارنامه عضدالدوله، نخستین ساکنان نجف، رودخانه التاجیة، رودخانه الطهمازیة، رودخانه المکریة، احداث گنبد طلا، یادکردی از نادرشاه، رودخانه الهندیة، دیوارهای محیط بر نجف، آبراه شیخ (صاحب کتاب الجواهر)، پیدایش دریای نجف، حیره، رواخانه السنة ۱ و۲، تعمیر و ترمیم اجمالی قبر شریف، کراماتی که نزد مرقد مطهر به وقوع پیوست، وهابیان، آمدن نجیب پاشا، حراست و پشتیبانی نجف و حدود و ثغور مسلمانان. مترجم در بیان روش تحقیق خود آورده است: پس از تهیه و تدوین شرح حال و زندگینامه مولف و توصیف نسخههای کتاب وی، تا آنجا که ممکن بود با منابع اصلی، یعنی کتبی که مولف در نگارش کتاب خود از آنها اقتباس و استفاده کرده بود اقدام به مقابله و مطابقت کردم و موارد استفاده و اقتباس را مشخص و مورد اشاره قرار دادم و برای آنکه حجم کتاب از این که هست افزونتر نشود، زندگینامه برخی از اعلام و بزرگان را به اختصار بر حسب اقتضای ضرورت آوردم تا حاشیهپردازیها متن را سنگین نکند و از مزایای کتاب نکاهد. این کتاب با ترجمه فارسی در تیراژ ۵۰۰ نسخه توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به زیور طبع درآمده است. (موسسه کتاب شناسی شیعه در: http://al-athar.ir/home/Content?id=5003&code=5)
183- کتابشناسی جامع خواجه نصیرالدین طوسی
کتابشناسی جامع خواجه نصیرالدین طوسی عنوان پژوهشنامهای است که سید حجت الحق حسینی سامان داده و دانشگاه خواجه نصیر در اسفند ماه ۱۳۹۵ در ۱۲۲۴ صفحه منتشر کرده است. چاپ دورنگ و باسلیقه و نیمه نفیس کتاب، بر خوشخوانیِ کتاب افزوده است.
کتاب، ده فصل دارد و ۶۷۰۷ مدخل را در ۱۸ زبان شناسانده است. متن اصلی کتاب، در فصل ۱ تا ۷ آمده (ص ۱۱۰ تا ۱۱۴۰) مقدمات، فصل ۸ تا ۱۰ و نمایهها، بخشهای دیگر را تشکیل میدهند. موضوع ده فصل به اختصار چنین است:فصل ۱: آثار خطی طوسی (کتابشناسی و نسخهشناسی) (مدخل ۱ تا ۴۶۵۲) – توضیح دربارۀ آن: مقدمه ص ۱۳ تا ۲۴.
فصل ۲: آثار چاپی طوسی (به زبانهای مختلف) (مدخل ۴۶۵۳ تا ۵۲۴۴) – توضیح: ص ۲۵ تا ۳۳. فصل ۳: کتابهای مستقل مربوط به طوسی (مدخل ۵۲۴۵ تا ۵۴۷۸) – توضیح: ص ۳۳ و ۳۴.
فصل ۴: بخشهایی از کتابها دربارۀ طوسی (مدخل ۵۴۷۹ تا ۵۵۷۴) – توضیح: ص ۳۵.
فصل ۵: مقالات درباره طوسی (مدخل ۵۵۷۵ تا ۶۵۴۶) – توضیح: ص ۳۶.
فصل ۶: پایاننامهها درباره طوسی (مدخل ۶۵۴۷ تا ۶۷۰۷) – توضیح: ص ۳۷.
فصل ۷: یادمانهای بزرگداشت طوسی – توضیح: ص ۳۸ و ۳۹.
این یادمانها شامل چند عنوان است: نامگذاریها، تمبر یادبود، جایزه، نامگذاری خیابان و دانشگاه و پژوهشگاه، روز ملی، سازمانها و بنیادها، سال جهانی، سیارک، کتابخانه، کوهوارۀ کرۀ ماه، تندیس و سردیس، محصول رایانهای، نقاشی، نمایشگاه آثار، همایشها، یادمان دانشگاهی و مهندسی، یادنامه و مجموعه نوشتاری.
بدینسان، جامعیت این مجموعه در بُعد فرهنگسازی بر اساس آثار متنوع خواجه نصیر مضاعف شده است.نویسنده از سویی ریاضیدان است و از سویی پایی در نسخههای خطی و کتب کهن دارد و همزمان، قلمی روان و خواندنی دارد. یعنی جلوهای از جامعیت خواجه نصیر را در او میتوان دید.به این دلیل، این همه دادهها نظمی ریاضی دارد که بازیابی آنها را آسان کرده است. علاوه بر این، علقۀ قلبی او به تشیع در تمام کتاب خصوصاً دیباچۀ مؤلف (ص ۴۷ تا ۶۰) موج میزند. (رسائل و مسائل در: http://talei.kateban.com/post/3359)
184- نفوذ شیعیان امامی در مدینه منوره در نیمه اول قرن هشتم
به تازگی تصحیح جدیدی از کتاب «نصیحة المشاور و تعزیة المجاور» از عبدالله بن محمد بن فرحون یعمری (693 ـ 769) منتشر شده که بسیار چشمنواز و زیباست. این کتاب درباره تاریخ مدینه، در قالب اخبار مجاوران حرم نبوی (ص) در مدینه و در واقع، مشتمل بر اخبار اشخاصی از قاضیان و امامان مسجد و نیز امرای این شهر است که در این دوره زمانی در حوزه مناصب دینی یا سیاسی تأثیری داشته اند. یعمری فردی تونسی الاصل و مالکی مذهب بوده که عمرش را در مدینه در جمع مجاوران مغربی سپری کرده و از سال 756 به عنوان در نیابت در امر قضاوت هم ،در این شهر فعال بوده است. یعمری بر اساس نوشته های خود، از عالمان مدینه بشمار می آمده، و تلاش می کرده است تا در کنار دیگران، و نیز حرکت در قالب یک عالم مالکی مذهب، ضمن رهبری مالکی مذهبان مغربی این شهر، با دفاع از اهل سنت برابر شیعه، خود را مدافع آنان نشان دهد و امتیازی هم از سلطان بگیرد. وی چنان که خود نشان می نمایاند از عوامل نشر مذهب مالکی در مدینه بوده و در زمینه حدیث و دیگر دانش های دینی فعال بوده است.نویسنده، علاوه بر جنبه های دینی، نگاه تاریخی نیز دارد. اثر یعمری یک منبع مهم برای کتاب تحفة اللطیفه اثری از سخاوی است.نصیحة المشاور، پس از مقدمه ای که در باره مسجد و زینت آن و لزوم زهد ورزی و عفو و جز اینها دارد، محتوایش گزارش زندگی برخی از خدام و فراشین و مجاوران این شهر و در واقع به نوعی تاریخ مدینه از چشم مجاورین است، اما در کل، تاریخ مدینه به حساب آمده و علاوه بر آن از ارتباط این شهر با دولت ایوبی و سپس ممالیک و نیز ارتباطش با امرای مکه مطالب فراوانی دارد. متن شرح حالها از ث 82 آغاز می شود، اما در لابلای کتاب اطلاعات تاریخی پراکنده ای هست. اهمیت این کتاب، در اخبار زیادی است که از روزگار خود ارائه داده و در نثری سنگین و استوار و ادبیانه مطالب مهمی را در باره تاریخ فرهنگی و اجتماعی این شهر بیان کرده است. در مقدمه کتاب و بر اساس اطلاعاتی که در کتاب در باره خودش داده، آمده است که او نقش مهمی در برکناری فقهای امامی مذهب مدینه از منصب قضاء در این شهر داشت. کتاب حاضر گواه آن است که در یک دوره نسبتا طولانی، فقهای امامی مذهب با حمایت شیعیان این شهر، قدرت مذهبی را در اختیار داشته و با حمایت اشراف متمایل به مذهب امامی بر این شهر تسلط داشته اند. یعمری بر آن است تا نشان دهد که او و دیگر روحانیونی که از طرف سلطان مملوکی برای شهر ارسال می شده و این به پشتوانه قدرت سیاسی و پولی آنها بوده، برابر فقهای امامی ایستاده و فعالیت طولانی مدت برای حذف آنها داشته اند. پس از این فعالیت ها بود که دامنه نفوذ شیعیان امامی در امر قضاء این شهر کاهش یافت. در واقع، این رقابت نوعی رقابت میان اشراف و سلطان مملوکی هم بود. یکی قدرت زمین را داشت و دیگری قدرت سیاست و ثروتی را که هر سال باید برای مکه می فرستاد و روی قباله آن یک خطیب و امام هم اعزام می شد. در این کتاب، به خوبی می توان این رقابت را دریافت. ما به طور کلی آگاهیم که قدرت شیعه در این شهر در دهه های میانی قرن هفتم هجری آغاز شده و تا میان قرن هشتم ادامه داشته است. این کتاب منبع مهمی برای این شناخت ماست.در واقع، این کتاب، اخبار مهمی در باره تاریخ شیعه امامی در این شهر دارد. از این کتاب به خوبی می توان بدست آورد که مقیمان و بومیان بیشتر بر مذهب تشیع بوده و مجاوران و کسانی که از نقاط دیگر به مدینه می آمدند مذهب تسنن داشتند. به همین دلیل نوعی مجادله مذهبی پدید آمده است، شرفای مدینه حامی مقیمان و سلاطین مملوکی حامی مجاورین بوده اند. گفتمان و چینش مطالب این کتاب، به گونه ای است که حتی اگر هدف اولش بیان تاریخ مدینه بر محور مجاورین و خدام و حمایت از آنها باشد، هدف دومش، تلاش برای مخدوش کردن تشیع از نوع اسماعیلی و امامی آن است. آخرین عبارات کتاب نشان می دهد که نگارش آن در سال 767 تمام شده است. عبدالله بن محمد بن فرحون یعمری نویسنده این کتاب که در سال 693 متولد شده بوده، دو سال بعد نگارش این کتاب، در سال 769 درگذشته است. (جهت متن کامل مقاله بنگرید به: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در: http://historylib.com/index.php?action=article/view/1780)
185- اسماعیلیه بدخشان
«اسماعیلیه بدخشان» عنوان کتابی است که توسط مریم معزی تألیف شده و توسط پژوهشکده تاریخ اسلام در سال1395 منتشر شده است. بدخشان، در پسا کوه های گردن فراز هندوکش و پامیر، بر بام دنیا، بسیار نزدیک و بسیار دور از تمدن های کهن آسیا (ایران، ورارود، هند و چین) جای دارد. سرزمینی دشوار گذر و دشوار زیست که از دیرباز پناهگاه رانده شدگان تمدن های همسایه بود تا سرزمینی فراخ، درخور کشور گشایان. فاتحان آمدند و رفتند و آیین شان کمتر ماند، اما آموزه های نوین بیشتر با پناه جویان بدان دیار پای نهاد. پیروان مخمسه، اسماعیلیان نخستین، داعیان فاطمی، دوازده امامیان، نزاریان گریخته از پیش مغولان، محمد شاهیان، قاسم شاهیان و دراویش صوفی از ایران، ورارود و هند بدین سرزمین پناه آوردند. آرا و آداب تازه واردان همچون خوانی گسترده شد. آنچه از باورهای آنان با کهن اندیشه های این سرزمین سازگار بود یا توانست خود را با آن همساز گرداند بر جای ماند و آنچه همسویی نیافت، فراموش شد. برجای ماندگان، سایه به سایه یکدیگر نماندند، با هم آمیختند و آیینی مردمی پدید آوردند که در اسماعیلیه بدخشان بازتاب یافت. فهرست فصول این کتاب چنین است: فصل یکم: سرزمین بدخشان ؛ فصل دوم: از اسلام تا اسماعیلیه نخستین در بدخشان؛ فصل سوم: آثار آیین های پیش از اسلام؛ فصل چهارم: اسماعیلیه فاطمی در بدخشان؛ فصل پنجم: نزاریان در بدخشان؛ فصل ششم: محمد شاهیان در بدخشان؛ فصل هفتم: باورهای مذهبی در بدخشان و فصل هشتم: قاسم شاهیان در بدخشان.(کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در: http://historylib.com/index.php?action=book/view/2093)
186- روایتی از نحوه تعامل شیعیان و بقیع شریف
قبرستان بقیع بیتردید مقدسترین قبرستان نزد مسلمانان از زمان شکلگیری جامعه اسلامی پس از مهاجرت رسول خدا (ص) به مدینه منوره تا زمان حاضر بوده است. در طول این مدت، اهمیت و تقدس اصلی بقیع ناشی از وجود گنبدها و زیارتگاههای متعدد حاوی قبور شماری از اهل بیت (ع) و نزدیکان رسول خدا (ص) و دیگر شخصیتهای مقدس بوده است. از میان این زیارتگاهها نیز، مهمترین آنها گنبد و بارگاه مطهّر ائمه بقیع (ع) بوده که با توجه به شواهد متعدد میتوان گفت همواره بیش از سایر زیارتگاهها، محل توجه عموم مسلمانان قرار داشته است. با این حال، این بارگاه مقدس با توجه به اینکه مزار مطهّر چهار تن از امامان معصوم شیعیان (ع) را دربر داشته، طبیعتاً نزد آنها از اهمیت خاص و ویژهای برخوردار بوده است. اهتمام شیعیان به بارگاه ائمه بقیع (ع) در درجه نخست در مداومت آنان به زیارت این بارگاه در دورههای مختلف تجلی یافته است. وجود زیارتنامههای چهار امام (ع) در منابع حدیثی کهن شیعه و گزارشهای متأخر سفرنامهنویسان دوره قاجاری، بهترین گواه بر این مسئله است.با وجود این، توجه و اهتمام ویژه شیعیان به این بارگاه، ابعاد دیگری نیز داشته است از جمله: اهتمام شیعیان به احداث ساختمان و گنبد زیارتگاه چهار امام (ع) و نصب ضریح بر مزار مطهّر آنان؛ بهخاکسپاری رجال و شخصیتهای شیعه در جوار بارگاه ائمه بقیع (ع)؛ و برگزاری مراسم عزاداری روز عاشورا و ایام محرّم در کنار این بارگاه مقدّس. از شواهد و قراین تاریخی چنین برمیآید که بارگاه ائمه بقیع (ع) تا پیش از اواخر سده پنجم هجری فاقد ساختمان شاخص بوده است. چنین به نظر میرسد که نخستین گنبد و ساختمان روی این قبور، چنانکه از گزارش عبدالجلیل رازی قزوینی (زنده در ۵۶۰ق) برمیآید، در اواخر سده پنجم هجری به اهتمام «مجدالملک اسعد بن محمد براوستانی قمی» (مقتول در ۴۹۲ق)، وزیر «برکیارق سلجوقی» (حکومت: ۴۸۷-۴۹۸ق) ساخته شده است. در دورههای بعدی نیز گاه رجال و شخصیتهای شیعه به مرمّت و بازسازی بارگاه ائمه بقیع (ع) توجه داشتهاند. چنانکه مرحوم سید محسن امین (درگذشته ۱۳۷۱ق) به نقل از تذکره نصرآبادی، از بازسازی این بارگاه مقدس به دست «میرزا علاءالدین حسین مرعشی اصفهانی»، معروف به «خلیفه سلطان»یا «سلطان العلماء» (درگذشته حدود ۱۰۶۴ق)، وزیر اعظم شاه عباس صفوی (حکومت: ۹۹۶-۱۰۳۸ق) در یکی از سفرهای حج وی خبر داده است. در اواخر دوره عثمانی نیز، در چند دهه پیش از تخریب زیارتگاههای بقیع به دست آلسعود، شیعیان ایرانی و دولتمردان قاجاری، ضریح چوبی موجود بر قبور ائمه بقیع (ع) را با یک ضریح مشبّک فولادی طلاکوب تعویض کردند. تقدس و اهمیت و جایگاه ویژه مقبره چهار امام (ع) در بقیع، عاملی بوده است تا در طول تاریخ، شماری از رجال و شخصیتهای دینی و سیاسی ـ اعمّ از شیعه و سنّی ـ در مجاورت این مکان مقدس به خاک سپرده شوند. بیتردید شماری از مدفونان در جوار بارگاه ائمه بقیع (ع)، از رجال و شخصیتهای شیعه بودهاند که حتی اگر برخی از آنان شیعه دوازده امامی هم نبودهاند، به فرق دیگر تشیع تعلق داشتهاند. میدانیم که مدینه منوّره از شهرهایی بوده که در برخی دورههای تاریخی، تشیّع در آن نفوذ گستردهای داشته است؛ چنانکه در دورههای اخیر و تا بهامروز نیز اقلیتی از شیعیان همواره در این شهر حضور داشته و دارند. از سوی دیگر میدانیم که در بیشتر جاهایی که شیعیان حضور قابل توجهی داشتهاند، مراسم احیای روز عاشورا و عزاداریهای محرّم نیز برگزار میشده است و معمولاً محل گردهمایی و تجمع شیعیان در مراسم روز عاشورا، بناهای آیینی شاخص و به ویژه مراقد و زیارتگاههای متعلق به اهل بیت (ع) بوده است. در مدینه منوّره نیز محلی که بیش از هر جای دیگری میتوانسته محور تجمّع و گردهمایی شیعیان در مراسم بزرگداشت روز عاشورا و عزاداریهای ایام محرّم باشد، بارگاه چهار امام مدفون در بقیع بوده است؛ چنانکه از حکایتی که مورخ بزرگ شهر حلب، کمالالدین ابن عدیم (درگذشته ۶۶۰ق) با یک واسطه از راوی نقل کرده است، برمیآید که شیعیان ساکن مدینه منوره، همه ساله، روز عاشورا در گنبد عباس [و چهار امام (ع)] گرد هم میآمدند و مقتل امام حسین (ع) را قرائت میکردند. بهنظر میرسد که این نقل قول ناظر به سده ششم هجری بوده است. اگرچه در دوره مملوکی، شیعیان مدینه و دیگر سرزمینهای زیر تسلط مملوکیان، با سختگیریهای فراوانی از طرف حاکمان مواجه بودند و گزارشهای تاریخی چندانی درباره عزاداری شیعیان در کنار گنبد ائمه بقیع (ع) در این دوره به دست ما نرسیده است، اما میدانیم که این رسم در دورههای متأخر، دست کم در اواخر دوره عثمانی همچنان ادامه داشته است.(جهت متن کامل مقاله نک: زیارتگاههای اسلامی در: http://islamicshrines.net/?p=931)
187- شیخیه میراث دار نصیریه
بر آگاهان بر مکتب شیخی و میراث فکری و دینی شیخ احمد احسایی و اتباعش و از جمله سید کاظم رشتی و حاج محمد کریمخان کرمانی، پوشیده نیست که یکی از احادیثی که مبنای اصلی جهانبینی آنان و نظریه شان درباره عالم تکوین را تشکیل می دهد پاره ای است از حدیثی به روایت مفضل جعفی و منسوب به امام صادق(ع) که از آن به حدیث «اکوان سته» یاد می کنند. این حدیث از میراث نصیریه است و آن را در اصل حسین بن حمدان خصیبی، پیشوای نصیریه روایت می کرده و از آن در نوشته های خود بهره برده و اتباع او هم در میان نصیریه از مضامین آن در فلسفه دینی خود بهره می برده اند. در آثار شیخ احسایی و سید کاظم رشتی و اتباع آن دو مکرر نقل پاره ها و فقراتی از این حدیث را شاهدیم و از آن مهمتر استناد به آن و ارائه دیدگاهی فلسفی و فکری در رابطه با برخی مضامین آن. (متن کامل مقاله در «بررسی های تاریخی» در: http://ansari.kateban.com/post/3378)
188- زن در فقه و عقاید شیعی
جایگاه زن در دستگاه اعتقادی و حقوقی شیعیان و همچنین جایگاه اجتماعی زن را در جوامع شیعی چه در بستر تاریخی آن و چه در وضعیت کنونی تنها می توان و باید در چارچوب کلی همین جایگاه در منظومه فکری و حقوقی و دینی دیانت اسلامی به طور عمومی دید و مورد مطالعه قرار داد. با این وصف در برخی جزئیات میان آنچه دستگاه فکری و دینی شیعی خوانده می شود و یا آنچه از نقطه نظر اجتماعی و عملی در جوامع شیعی در جریان بوده و دارد با پیش زمینه کلی اسلامی آن تفاوتها و تمایزهای روشنی وجود دارد. این تمایزها صرفاً به مسائل الهیاتی و یا حقوقی متکی و مستند نیست؛ زمینه های تاریخی و اجتماعی متفاوت در این زمینه بسیار مؤثر بوده و هست. به ویژه اگر این نکته را مدّ نظر قرار دهیم که دست کم چند صد سال است که شیعیان عمدتاً در ایران متمرکز هستند و اساساً به طور کلی فرهنگ و تمدن ایرانی (حتی زمینه های پیشا اسلامی آن) در تشیع و مفاهیم و باورهای اعتقادی، حقوقی و بازتابهای اجتماعی سیاسی آن بسیار تأثیر گذار بوده است؛ در حالی که عموماً بخش اعظم مسلمانان یعنی مذاهب و مکتبهای اعتقادی وابسته به اهل سنت و جماعت عموماً در کشورهای عربی، ترک زبان و یا در آسیای دور در مالزی و اندونزی حضور دارند و طبعاً مسئله مهمی مانند زن و جایگاه اجتماعی زن در جامعه می تواند مستقیماً تحت تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی و سیاسی و باورها و سنتهای محلّی باشد. اگر از فرهنگ دینی مسلمانان و خود متن مقدّس آنان یعنی قرآن آغاز کنیم بی تردید باید بر این نکته تأکید کرد که زن از دیدگاه قرآن دست کم در ارتباط با خداوند و وظایفی که در برابر خداوند بر عهده دارد همانند و همسان مرد است. به طور کلی تصویری که متون اصلی دینی در اسلام از زن ارائه می دهند تصویری است از پاکی و طهارت زن که می تواند همسان مرد و نه فزونتر از او فریب ابلیس را بخورد و یا آلوده به گناه شود. تا آنجا که به آیینهای صرفاً دینی مربوط می شود زن و مرد در اسلام از وظایف برابری برخوردارند. این امر البته در مورد حقوق اجتماعی متفاوت است و زن و مرد از نقطه نظر قرآن و یا تعالیم اسلامی عیناً از حقوق و یا وظایف برابری برخوردار نیستند. این مسئله البته بنابر تفاوتهایی که میان تفسیر از شریعت و مسائل فقهی/حقوقی در میان تشیع و تسنن وجود دارد تفاوت می کند. در تشیع مسئله زن البته جوانب مهمی به خود می گیرد: حضرت محمد(ص) نسلش تنها از طریق فاطمه(س) دخترش تداوم می یابد. جایگاه فاطمه(س) به عنوان همسر علی بن ابی طالب(ع)، داماد و پسر عموی پیامبر و امام نخست شیعیان اهمیت مضاعفی می یابد. در روایات شیعی احترام فوق العاده ای از سوی پیامبر(ص) برای دخترش به تصویر کشیده می شود و این خود سهم بسیار مهمی در جایگاه زن در سنت و خاطره جمعی شیعیان بازی کرده است. در برخی روایات شیعی او منتقل کننده نور پیامبر(ص) و روح او به فرزندانش از میان امامان معرفی می شود. او مفسّر قرآن و دانشش همپایه امامان قلمداد می شود و برخوردار از علمی ربوبی معرفی می گردد. بنابراین فاطمه(س) از آن جهت که زن است مانعی ندارد برای اینکه در مقام پیشوایان الهی شیعی قلمداد شود؛ پیشوایانی که نه تنها پاکی و طهارت خدایی و نورانیت ازلی آنان را فراگرفته است بلکه در مقام معلّمان امّت اسلامی و رهبرانی الهی معرفی می شوند. این جایگاه را برای یک زن در این مقام، اهل سنت، یعنی مکتب متفاوت با تشیع در اسلام برای هیچ زنی قائل نمی شود و این خود البته تأثیرات خود را بر اندیشه و کنش اهل سنت در طول تاریخ در رابطه با مسئله زن گذاشته است. (جهت متن کامل مقاله بنگرید به: بررسیهای تاریخی در: http://ansari.kateban.com/post/3375)
189- دستنوشتی تازهیاب از موصِل الطّالبینِ نصیرالدّینِ کاشانی
«نهج المسترشدین فی اصول الدّین» یکی از رسالههای کلامی پر ارج علّامۀ حلّی است که بر آن شروح متعدّدی نگاشته شده است. از میان آن شروح، شرح متکلّم و منطقدان برجستۀ حلّی، نصیرالدّین کاشانی(قاشی) حلّی (د: 755 ھ . ق.) زیر عنوان «موصل الطالبین إلی شرح نهج المسترشدین» اثری ارزشمند و بسیار حائز اهمّیّت است. تاکنون تنها سه نسخه از این کتاب شناخته شده بود؛ امّا به تازگی نسخهای دیگر از اثر یافت شده است. نسخۀ نویافته از این شرح، دستنوشتی است ضمن مجموعهای خطّی متعلّق به کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا با شمارۀ 1153 که هماکنون در کتابخانۀ سلیمانیه در ترکیه نگهداری میشود. مجموعۀ خطّی شمارۀ 1153 حاوی چند اثر است که نخستین رسالۀ مکتوب در آن، موصِل الطّالبین است. در هیچ جای نسخه، نه عنوان درستِ اثر ذکر شده است، و نه اشارتی به نام نویسنده رفته است. تنها از طریق مقایسۀ متن اثر با سایر نسخههای موصل الطالبین میتوان دریافت که این دستنوشت، نسخهای است از شرح نصیرالدّین کاشانی بر نهج المسترشدین موسوم به موصل الطالبین. در فهرست کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا از این نسخه با عنوان «نهج المسترشدین فی اصول الدین» یاد شده است. بر روی صفحۀ عنوان نسخه نیز نوشته شده است: «کتاب نهج المسترشدین فی اصول الدین علی مذهب الامامیة لا علی مذهب الأشاعرة و الماتریدیة» . کاتب این عبارت ـ که البتّه شخصی غیر از کاتب متن اثر است ـ نسخۀ حاضر را دستنوشتی از نهج المسترشدین که بر وفق مذهب امامیّه نوشته شده، معرّفی کرده است. از عبارت «لا علی مذهب الأشاعرة و الماتریدیة» میتوان حدس زد کاتب صفحۀ عنوان، احتمالاً فردی غیر امامی بوده که در فضائی سنّیانه میزیسته که مذهب اشعری و ماتریدی در آنجا رواج داشته است. بنابراین، به احتمال زیاد این نسخه پس از کتابت، در محافل سنّی نگهداری میشده است. در همان صفحۀ عنوان نسخه و درست در زیرِ عنوان نسخه، نویسندهای معاصر این دستنوشت را به اشتباه شرح نهج المسترشدین از فخرالمحقّقین (د: 771 ه. ق.)، فرزند علّامه حلّی، معرّفی کرده است. بر روی برگِ پس از صفحۀ عنوان نسخه، در حاشیۀ بالایی و ظاهراً با همان خطّ سیاه صفحۀ عنوان، نیز به غلط مکتوب است: «حاشیۀ نهج المسترشدین فی الکلام» که البتّه روی کلمۀ «حاشیه» خط زده شده است. مقایسۀ متن نسخۀ یادشده با سایر نسخ موصل الطالبین آشکار میسازد که این دستنوشت نه نسخهای از متن نهج المسترشدینِ علّامۀ حلّی است و نه شرح آن از فخرالمحقّقین معروف به معراج الیقین،بلکه قطعاً رونوشتی است از موصل الطالبینِ نصیرالدّین کاشانی. بنابراین، عناوینِ ذکر شده بر روی صفحۀ عنوان نسخه و همچنین عنوان مذکور در فهرست کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا در خصوص هویّت این نسخه هیچیک درست نیست. احتمالاً همین عنوانهای غلط، موجب ناشناخته ماندن این نسخۀ کهن از موصل الطالبین تا به امروز شده است. نسخه، کامل است و ظاهراً هیچ افتادگی و نقصان عمدهای ندارد. تنها در برخی مواضع، نسخه آسیبدیدگیهایی جزئی دارد. خطّ نسخه در برگهای پایانی تغییر کرده و اندکی نامنظّمتر شده است. این امر یا به احتمال قوی ناشی از تغییر کاتب نسخه است، یا بنا به احتمالی دیگر، در اثر تغییر در شیوۀ کتابت کاتب؛ یعنی در ابتدا و اواسط نسخه، کتابت با نظم و تأنّی بیشتری صورت گرفته است ولی در برگهای پایانی با شتاب و تعجیل افزونتر . کتابت نسخه چندان استوار و دقیق نیست و حتّی در مواردی اغلاط آشکاری در نسخه دیده میشود مثل کتابت «الناس» به شکل «الناتن». با این وصف، نسخۀ مورد گفتوگو، هم به جهت قدمت و هم به سبب کامل بودنش، نسخهای شایان توجّه از اثر بشمار میآید که حتماً باید در تصحیح آن مورد استفاده قرار گیرد. ( نک: کلام پژوهی در: http://ataeinazari.kateban.com/post/3343)
190- عوامل اقتدار و مشروعیت حکومت علویان طبرستان
«عوامل اقتدار و مشروعیت حکومت علویان طبرستان» عنوان مقاله ای است که توسط سید ابوالفضل رضوی و سعیده آذر تألیف شده و در پژوهشنامه تاریخ اسلام(دوره ۱، شماره ۲۳ ، پاییز ۱۳۹۵) منتشر شده است. در چکیده این مقاله چنین آمده است: اوضاع نابسامان و آشفته خلافت عباسیان در میانه سده سوم هجری، ستمگری و بیعدالتی عاملان عباسی در طبرستان و دوری مسافت طبرستان تا مرکز خلافت عباسی، بستر مناسبی جهت تشکیل حکومت محلی علویان فراهم ساخت. علویان طبرستان با داعیه تأسیس حکومت شیعی مستقل و نفی سیادت عباسیان، زمام حکومت را به دست گرفتند. با توجه به نقش مشروعیت در بقا و دوام هر حکومت و این که تحکیم پایههای هر نظام سیاسی و ثبات و پایداری آن بسته به میزان مشروعیت آن نظام است؛ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، از طریق تحلیل دادههای تاریخی، عوامل اقتدار و مشروعیت علویان طبرستان را بررسی خواهد کرد. این پژوهش نشان میدهد که علویان طبرستان بر خلاف دیگر حکومتهای هم زمان خود، مشروعیت خویش را از خلیفه عباسی دریافت نکردند بلکه با استناد به انتساب خود به پیامبر-صلی الله علیه و آله- و وجاهت مردمی و عدالتطلبی و با توسل به مذهب شیعه، پایههای اقتدار و مشروعیت خویش را استحکام بخشیدند و بیش از نیمقرن دوام آوردند. (متن کامل مقاله در: پژوهشنامه تاریخ اسلام در: http://journal.isihistory.ir/article-1-294-fa.html)
191- ظهور طبقه ائمه(ع) در ادوار تاریخی و جایگاه آن در تاریخ نگاری صفوی
مقاله « ظهور طبقه ائمه(ع) در ادوار تاریخی و جایگاه آن در تاریخ نگاری صفوی» توسط محمدتقی مشکوریان و علی اکبر جعفری نگارش یافته و در پژوهشنامه تاریخ اسلام (دوره ۱، شماره ۲۳ ، پاییز ۱۳۹۵) منتشر شده است. چکیده این مقاله چنین است: از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخهای عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنیعشر(ع) اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه(ع) در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شدهاند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقهای در تقسیم تاریخ به شمار میآیند. توجه به حاکمیت اهلتسنن ـ دستکم به لحاظ کلامی و فقهی ـ در ایرانِ پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه(ع) و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود میآورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشهای در تاریخهای عمومی این عصر درآمد. این مقاله میکوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقۀ جدید ائمه(ع) در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخهای عمومی صفوی در زمینۀ روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه(ع) در تاریخنگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورتبندی پیشین پیامبر ـ خلفای راشدین ـ ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ـ ائمه ـ خلفا، و با ارتقای هستیشناختی، به انبیاء ـ ائمه ـ ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ـ ائمه درآوردند. (متن کامل مقاله در: پژوهشنامه تاریخ اسلام در: http://journal.isihistory.ir/article-1-296-fa.html)
دکتر سیدمسعود شاهمرادی
181- برهمکنشها میان شیعیان دوازدهامامی و مسیحیان
در روزهای یازدهم تا شانزدهم آوریل سال آتی میلادی، کنفرانسی با عنوان «برهمکنشها میان شیعیان دوازدهامامی و مسیحیان: تاریخ، الهیات و ادبیات» در موسسه کاتولیکی پاریس برگزار میگردد .علاقهمندان به شرکت در این کنفرانس، میباید چکیده سخنرانی خود را حداکثر تا اول نوامبر سال جاری میلادی، به این موسسه ارسال نمایند. برای کسب اطلاعات بیشتر به آدرس:
https://www.ideo-cairo.org/en/2017/06/interactions-between-twelver-shiites-and-christians-history-theology-literature/ مراجعه نمائید. 182- تاریخ نجف
کتاب «تاریخ نجف» مشهور به «الیتیمة الغرویة و التحفة فی الارض المبارکة الزکیة»، تالیف السید حسین بن السید احمد البراقی النجفی با ترجمه فارسی حسین منوچهری به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی چاپ و منتشر شد. این کتاب که از مشهورترین آثار مولف آن یعنی «البراقی» است، در محافل فرهنگی و ادبی و نیز نزد اغلب مورخان و وقایع نگاران که درباره نجف اشرف و تاریخ آن سرزمین مقدس به تحقیق و پژوهش پرداختهاند، مطرح و محل مراجعه و اعتنا بوده است. مطالب و موضوعات مطرح شده در این کتاب به این شرح است: فضیلت و برتری غریّ(نجف)، فضیلت مسجد کوفه، نماز جماعت، نماز تمام در مسجد کوفه، فضیلت مسجد سهله، مساجد کوفه، فرات کوفه، شهر شدن کوفه، قبایل و روستاهای کوفه، سبب نامگذاری به کوفه، گودال کوفه، خریداری کوفه توسط حضرت ابراهیم خلیل(ع)، خریداری کوفه توسط حضرت علی(ع) سبب نامگذاری کوفه به «بانقیا»، علت پنهان کردن قبر علی(ع)، محل قبر علی(ع)، سبب نامگذاری «غری» و «خورنق»، تاریخ شاهان خورنق، تاریخ شاهان خاندان نعمان، وجه تسمیه «نجف»، قبر آدم و نوح(ع)، قبر هود و صالح(ع)، کوهی که خداوند در آن با موسی سخن گفت، روایات دال بر وجود قبر ابراهیم خلیل(ع) در نجف، محل رأس الحسین(ع)، مقام حضرت مهدی(عج)، وادی السلام، فضیلت درّ نجف، ارواح مومنان، به سوی وادی السلام، وادی السلام، یکی از باغهای بهشت، فرشتگان انتقالدهنده، انتقال اموات به نجف، در اینجا از عذاب برزخ خبری نیست، فضیلت زیارت امیرمومنان(ع)، باغی در حد فاصل قبر و منبر، آشکار شدن قبر امیرمومنان(ع)، ساختن قبر امیرمومنان(ع) توسط هارون الرشید، تجدید بنا توسط الداعی (از نوادگان امام حسن مجتبی(ع))، قناتهای نجف، تجدید بنا توسط عضدالدوله دیلمی، عضدالدوله و عمران بن شاهینی، کارنامه عضدالدوله، نخستین ساکنان نجف، رودخانه التاجیة، رودخانه الطهمازیة، رودخانه المکریة، احداث گنبد طلا، یادکردی از نادرشاه، رودخانه الهندیة، دیوارهای محیط بر نجف، آبراه شیخ (صاحب کتاب الجواهر)، پیدایش دریای نجف، حیره، رواخانه السنة ۱ و۲، تعمیر و ترمیم اجمالی قبر شریف، کراماتی که نزد مرقد مطهر به وقوع پیوست، وهابیان، آمدن نجیب پاشا، حراست و پشتیبانی نجف و حدود و ثغور مسلمانان. مترجم در بیان روش تحقیق خود آورده است: پس از تهیه و تدوین شرح حال و زندگینامه مولف و توصیف نسخههای کتاب وی، تا آنجا که ممکن بود با منابع اصلی، یعنی کتبی که مولف در نگارش کتاب خود از آنها اقتباس و استفاده کرده بود اقدام به مقابله و مطابقت کردم و موارد استفاده و اقتباس را مشخص و مورد اشاره قرار دادم و برای آنکه حجم کتاب از این که هست افزونتر نشود، زندگینامه برخی از اعلام و بزرگان را به اختصار بر حسب اقتضای ضرورت آوردم تا حاشیهپردازیها متن را سنگین نکند و از مزایای کتاب نکاهد. این کتاب با ترجمه فارسی در تیراژ ۵۰۰ نسخه توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به زیور طبع درآمده است. (موسسه کتاب شناسی شیعه در: http://al-athar.ir/home/Content?id=5003&code=5)
183- کتابشناسی جامع خواجه نصیرالدین طوسی
کتابشناسی جامع خواجه نصیرالدین طوسی عنوان پژوهشنامهای است که سید حجت الحق حسینی سامان داده و دانشگاه خواجه نصیر در اسفند ماه ۱۳۹۵ در ۱۲۲۴ صفحه منتشر کرده است. چاپ دورنگ و باسلیقه و نیمه نفیس کتاب، بر خوشخوانیِ کتاب افزوده است.
کتاب، ده فصل دارد و ۶۷۰۷ مدخل را در ۱۸ زبان شناسانده است. متن اصلی کتاب، در فصل ۱ تا ۷ آمده (ص ۱۱۰ تا ۱۱۴۰) مقدمات، فصل ۸ تا ۱۰ و نمایهها، بخشهای دیگر را تشکیل میدهند. موضوع ده فصل به اختصار چنین است:فصل ۱: آثار خطی طوسی (کتابشناسی و نسخهشناسی) (مدخل ۱ تا ۴۶۵۲) – توضیح دربارۀ آن: مقدمه ص ۱۳ تا ۲۴.
فصل ۲: آثار چاپی طوسی (به زبانهای مختلف) (مدخل ۴۶۵۳ تا ۵۲۴۴) – توضیح: ص ۲۵ تا ۳۳. فصل ۳: کتابهای مستقل مربوط به طوسی (مدخل ۵۲۴۵ تا ۵۴۷۸) – توضیح: ص ۳۳ و ۳۴.
فصل ۴: بخشهایی از کتابها دربارۀ طوسی (مدخل ۵۴۷۹ تا ۵۵۷۴) – توضیح: ص ۳۵.
فصل ۵: مقالات درباره طوسی (مدخل ۵۵۷۵ تا ۶۵۴۶) – توضیح: ص ۳۶.
فصل ۶: پایاننامهها درباره طوسی (مدخل ۶۵۴۷ تا ۶۷۰۷) – توضیح: ص ۳۷.
فصل ۷: یادمانهای بزرگداشت طوسی – توضیح: ص ۳۸ و ۳۹.
این یادمانها شامل چند عنوان است: نامگذاریها، تمبر یادبود، جایزه، نامگذاری خیابان و دانشگاه و پژوهشگاه، روز ملی، سازمانها و بنیادها، سال جهانی، سیارک، کتابخانه، کوهوارۀ کرۀ ماه، تندیس و سردیس، محصول رایانهای، نقاشی، نمایشگاه آثار، همایشها، یادمان دانشگاهی و مهندسی، یادنامه و مجموعه نوشتاری.
بدینسان، جامعیت این مجموعه در بُعد فرهنگسازی بر اساس آثار متنوع خواجه نصیر مضاعف شده است.نویسنده از سویی ریاضیدان است و از سویی پایی در نسخههای خطی و کتب کهن دارد و همزمان، قلمی روان و خواندنی دارد. یعنی جلوهای از جامعیت خواجه نصیر را در او میتوان دید.به این دلیل، این همه دادهها نظمی ریاضی دارد که بازیابی آنها را آسان کرده است. علاوه بر این، علقۀ قلبی او به تشیع در تمام کتاب خصوصاً دیباچۀ مؤلف (ص ۴۷ تا ۶۰) موج میزند. (رسائل و مسائل در: http://talei.kateban.com/post/3359)
184- نفوذ شیعیان امامی در مدینه منوره در نیمه اول قرن هشتم
به تازگی تصحیح جدیدی از کتاب «نصیحة المشاور و تعزیة المجاور» از عبدالله بن محمد بن فرحون یعمری (693 ـ 769) منتشر شده که بسیار چشمنواز و زیباست. این کتاب درباره تاریخ مدینه، در قالب اخبار مجاوران حرم نبوی (ص) در مدینه و در واقع، مشتمل بر اخبار اشخاصی از قاضیان و امامان مسجد و نیز امرای این شهر است که در این دوره زمانی در حوزه مناصب دینی یا سیاسی تأثیری داشته اند. یعمری فردی تونسی الاصل و مالکی مذهب بوده که عمرش را در مدینه در جمع مجاوران مغربی سپری کرده و از سال 756 به عنوان در نیابت در امر قضاوت هم ،در این شهر فعال بوده است. یعمری بر اساس نوشته های خود، از عالمان مدینه بشمار می آمده، و تلاش می کرده است تا در کنار دیگران، و نیز حرکت در قالب یک عالم مالکی مذهب، ضمن رهبری مالکی مذهبان مغربی این شهر، با دفاع از اهل سنت برابر شیعه، خود را مدافع آنان نشان دهد و امتیازی هم از سلطان بگیرد. وی چنان که خود نشان می نمایاند از عوامل نشر مذهب مالکی در مدینه بوده و در زمینه حدیث و دیگر دانش های دینی فعال بوده است.نویسنده، علاوه بر جنبه های دینی، نگاه تاریخی نیز دارد. اثر یعمری یک منبع مهم برای کتاب تحفة اللطیفه اثری از سخاوی است.نصیحة المشاور، پس از مقدمه ای که در باره مسجد و زینت آن و لزوم زهد ورزی و عفو و جز اینها دارد، محتوایش گزارش زندگی برخی از خدام و فراشین و مجاوران این شهر و در واقع به نوعی تاریخ مدینه از چشم مجاورین است، اما در کل، تاریخ مدینه به حساب آمده و علاوه بر آن از ارتباط این شهر با دولت ایوبی و سپس ممالیک و نیز ارتباطش با امرای مکه مطالب فراوانی دارد. متن شرح حالها از ث 82 آغاز می شود، اما در لابلای کتاب اطلاعات تاریخی پراکنده ای هست. اهمیت این کتاب، در اخبار زیادی است که از روزگار خود ارائه داده و در نثری سنگین و استوار و ادبیانه مطالب مهمی را در باره تاریخ فرهنگی و اجتماعی این شهر بیان کرده است. در مقدمه کتاب و بر اساس اطلاعاتی که در کتاب در باره خودش داده، آمده است که او نقش مهمی در برکناری فقهای امامی مذهب مدینه از منصب قضاء در این شهر داشت. کتاب حاضر گواه آن است که در یک دوره نسبتا طولانی، فقهای امامی مذهب با حمایت شیعیان این شهر، قدرت مذهبی را در اختیار داشته و با حمایت اشراف متمایل به مذهب امامی بر این شهر تسلط داشته اند. یعمری بر آن است تا نشان دهد که او و دیگر روحانیونی که از طرف سلطان مملوکی برای شهر ارسال می شده و این به پشتوانه قدرت سیاسی و پولی آنها بوده، برابر فقهای امامی ایستاده و فعالیت طولانی مدت برای حذف آنها داشته اند. پس از این فعالیت ها بود که دامنه نفوذ شیعیان امامی در امر قضاء این شهر کاهش یافت. در واقع، این رقابت نوعی رقابت میان اشراف و سلطان مملوکی هم بود. یکی قدرت زمین را داشت و دیگری قدرت سیاست و ثروتی را که هر سال باید برای مکه می فرستاد و روی قباله آن یک خطیب و امام هم اعزام می شد. در این کتاب، به خوبی می توان این رقابت را دریافت. ما به طور کلی آگاهیم که قدرت شیعه در این شهر در دهه های میانی قرن هفتم هجری آغاز شده و تا میان قرن هشتم ادامه داشته است. این کتاب منبع مهمی برای این شناخت ماست.در واقع، این کتاب، اخبار مهمی در باره تاریخ شیعه امامی در این شهر دارد. از این کتاب به خوبی می توان بدست آورد که مقیمان و بومیان بیشتر بر مذهب تشیع بوده و مجاوران و کسانی که از نقاط دیگر به مدینه می آمدند مذهب تسنن داشتند. به همین دلیل نوعی مجادله مذهبی پدید آمده است، شرفای مدینه حامی مقیمان و سلاطین مملوکی حامی مجاورین بوده اند. گفتمان و چینش مطالب این کتاب، به گونه ای است که حتی اگر هدف اولش بیان تاریخ مدینه بر محور مجاورین و خدام و حمایت از آنها باشد، هدف دومش، تلاش برای مخدوش کردن تشیع از نوع اسماعیلی و امامی آن است. آخرین عبارات کتاب نشان می دهد که نگارش آن در سال 767 تمام شده است. عبدالله بن محمد بن فرحون یعمری نویسنده این کتاب که در سال 693 متولد شده بوده، دو سال بعد نگارش این کتاب، در سال 769 درگذشته است. (جهت متن کامل مقاله بنگرید به: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در: http://historylib.com/index.php?action=article/view/1780)
185- اسماعیلیه بدخشان
«اسماعیلیه بدخشان» عنوان کتابی است که توسط مریم معزی تألیف شده و توسط پژوهشکده تاریخ اسلام در سال1395 منتشر شده است. بدخشان، در پسا کوه های گردن فراز هندوکش و پامیر، بر بام دنیا، بسیار نزدیک و بسیار دور از تمدن های کهن آسیا (ایران، ورارود، هند و چین) جای دارد. سرزمینی دشوار گذر و دشوار زیست که از دیرباز پناهگاه رانده شدگان تمدن های همسایه بود تا سرزمینی فراخ، درخور کشور گشایان. فاتحان آمدند و رفتند و آیین شان کمتر ماند، اما آموزه های نوین بیشتر با پناه جویان بدان دیار پای نهاد. پیروان مخمسه، اسماعیلیان نخستین، داعیان فاطمی، دوازده امامیان، نزاریان گریخته از پیش مغولان، محمد شاهیان، قاسم شاهیان و دراویش صوفی از ایران، ورارود و هند بدین سرزمین پناه آوردند. آرا و آداب تازه واردان همچون خوانی گسترده شد. آنچه از باورهای آنان با کهن اندیشه های این سرزمین سازگار بود یا توانست خود را با آن همساز گرداند بر جای ماند و آنچه همسویی نیافت، فراموش شد. برجای ماندگان، سایه به سایه یکدیگر نماندند، با هم آمیختند و آیینی مردمی پدید آوردند که در اسماعیلیه بدخشان بازتاب یافت. فهرست فصول این کتاب چنین است: فصل یکم: سرزمین بدخشان ؛ فصل دوم: از اسلام تا اسماعیلیه نخستین در بدخشان؛ فصل سوم: آثار آیین های پیش از اسلام؛ فصل چهارم: اسماعیلیه فاطمی در بدخشان؛ فصل پنجم: نزاریان در بدخشان؛ فصل ششم: محمد شاهیان در بدخشان؛ فصل هفتم: باورهای مذهبی در بدخشان و فصل هشتم: قاسم شاهیان در بدخشان.(کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در: http://historylib.com/index.php?action=book/view/2093)
186- روایتی از نحوه تعامل شیعیان و بقیع شریف
قبرستان بقیع بیتردید مقدسترین قبرستان نزد مسلمانان از زمان شکلگیری جامعه اسلامی پس از مهاجرت رسول خدا (ص) به مدینه منوره تا زمان حاضر بوده است. در طول این مدت، اهمیت و تقدس اصلی بقیع ناشی از وجود گنبدها و زیارتگاههای متعدد حاوی قبور شماری از اهل بیت (ع) و نزدیکان رسول خدا (ص) و دیگر شخصیتهای مقدس بوده است. از میان این زیارتگاهها نیز، مهمترین آنها گنبد و بارگاه مطهّر ائمه بقیع (ع) بوده که با توجه به شواهد متعدد میتوان گفت همواره بیش از سایر زیارتگاهها، محل توجه عموم مسلمانان قرار داشته است. با این حال، این بارگاه مقدس با توجه به اینکه مزار مطهّر چهار تن از امامان معصوم شیعیان (ع) را دربر داشته، طبیعتاً نزد آنها از اهمیت خاص و ویژهای برخوردار بوده است. اهتمام شیعیان به بارگاه ائمه بقیع (ع) در درجه نخست در مداومت آنان به زیارت این بارگاه در دورههای مختلف تجلی یافته است. وجود زیارتنامههای چهار امام (ع) در منابع حدیثی کهن شیعه و گزارشهای متأخر سفرنامهنویسان دوره قاجاری، بهترین گواه بر این مسئله است.با وجود این، توجه و اهتمام ویژه شیعیان به این بارگاه، ابعاد دیگری نیز داشته است از جمله: اهتمام شیعیان به احداث ساختمان و گنبد زیارتگاه چهار امام (ع) و نصب ضریح بر مزار مطهّر آنان؛ بهخاکسپاری رجال و شخصیتهای شیعه در جوار بارگاه ائمه بقیع (ع)؛ و برگزاری مراسم عزاداری روز عاشورا و ایام محرّم در کنار این بارگاه مقدّس. از شواهد و قراین تاریخی چنین برمیآید که بارگاه ائمه بقیع (ع) تا پیش از اواخر سده پنجم هجری فاقد ساختمان شاخص بوده است. چنین به نظر میرسد که نخستین گنبد و ساختمان روی این قبور، چنانکه از گزارش عبدالجلیل رازی قزوینی (زنده در ۵۶۰ق) برمیآید، در اواخر سده پنجم هجری به اهتمام «مجدالملک اسعد بن محمد براوستانی قمی» (مقتول در ۴۹۲ق)، وزیر «برکیارق سلجوقی» (حکومت: ۴۸۷-۴۹۸ق) ساخته شده است. در دورههای بعدی نیز گاه رجال و شخصیتهای شیعه به مرمّت و بازسازی بارگاه ائمه بقیع (ع) توجه داشتهاند. چنانکه مرحوم سید محسن امین (درگذشته ۱۳۷۱ق) به نقل از تذکره نصرآبادی، از بازسازی این بارگاه مقدس به دست «میرزا علاءالدین حسین مرعشی اصفهانی»، معروف به «خلیفه سلطان»یا «سلطان العلماء» (درگذشته حدود ۱۰۶۴ق)، وزیر اعظم شاه عباس صفوی (حکومت: ۹۹۶-۱۰۳۸ق) در یکی از سفرهای حج وی خبر داده است. در اواخر دوره عثمانی نیز، در چند دهه پیش از تخریب زیارتگاههای بقیع به دست آلسعود، شیعیان ایرانی و دولتمردان قاجاری، ضریح چوبی موجود بر قبور ائمه بقیع (ع) را با یک ضریح مشبّک فولادی طلاکوب تعویض کردند. تقدس و اهمیت و جایگاه ویژه مقبره چهار امام (ع) در بقیع، عاملی بوده است تا در طول تاریخ، شماری از رجال و شخصیتهای دینی و سیاسی ـ اعمّ از شیعه و سنّی ـ در مجاورت این مکان مقدس به خاک سپرده شوند. بیتردید شماری از مدفونان در جوار بارگاه ائمه بقیع (ع)، از رجال و شخصیتهای شیعه بودهاند که حتی اگر برخی از آنان شیعه دوازده امامی هم نبودهاند، به فرق دیگر تشیع تعلق داشتهاند. میدانیم که مدینه منوّره از شهرهایی بوده که در برخی دورههای تاریخی، تشیّع در آن نفوذ گستردهای داشته است؛ چنانکه در دورههای اخیر و تا بهامروز نیز اقلیتی از شیعیان همواره در این شهر حضور داشته و دارند. از سوی دیگر میدانیم که در بیشتر جاهایی که شیعیان حضور قابل توجهی داشتهاند، مراسم احیای روز عاشورا و عزاداریهای محرّم نیز برگزار میشده است و معمولاً محل گردهمایی و تجمع شیعیان در مراسم روز عاشورا، بناهای آیینی شاخص و به ویژه مراقد و زیارتگاههای متعلق به اهل بیت (ع) بوده است. در مدینه منوّره نیز محلی که بیش از هر جای دیگری میتوانسته محور تجمّع و گردهمایی شیعیان در مراسم بزرگداشت روز عاشورا و عزاداریهای ایام محرّم باشد، بارگاه چهار امام مدفون در بقیع بوده است؛ چنانکه از حکایتی که مورخ بزرگ شهر حلب، کمالالدین ابن عدیم (درگذشته ۶۶۰ق) با یک واسطه از راوی نقل کرده است، برمیآید که شیعیان ساکن مدینه منوره، همه ساله، روز عاشورا در گنبد عباس [و چهار امام (ع)] گرد هم میآمدند و مقتل امام حسین (ع) را قرائت میکردند. بهنظر میرسد که این نقل قول ناظر به سده ششم هجری بوده است. اگرچه در دوره مملوکی، شیعیان مدینه و دیگر سرزمینهای زیر تسلط مملوکیان، با سختگیریهای فراوانی از طرف حاکمان مواجه بودند و گزارشهای تاریخی چندانی درباره عزاداری شیعیان در کنار گنبد ائمه بقیع (ع) در این دوره به دست ما نرسیده است، اما میدانیم که این رسم در دورههای متأخر، دست کم در اواخر دوره عثمانی همچنان ادامه داشته است.(جهت متن کامل مقاله نک: زیارتگاههای اسلامی در: http://islamicshrines.net/?p=931)
187- شیخیه میراث دار نصیریه
بر آگاهان بر مکتب شیخی و میراث فکری و دینی شیخ احمد احسایی و اتباعش و از جمله سید کاظم رشتی و حاج محمد کریمخان کرمانی، پوشیده نیست که یکی از احادیثی که مبنای اصلی جهانبینی آنان و نظریه شان درباره عالم تکوین را تشکیل می دهد پاره ای است از حدیثی به روایت مفضل جعفی و منسوب به امام صادق(ع) که از آن به حدیث «اکوان سته» یاد می کنند. این حدیث از میراث نصیریه است و آن را در اصل حسین بن حمدان خصیبی، پیشوای نصیریه روایت می کرده و از آن در نوشته های خود بهره برده و اتباع او هم در میان نصیریه از مضامین آن در فلسفه دینی خود بهره می برده اند. در آثار شیخ احسایی و سید کاظم رشتی و اتباع آن دو مکرر نقل پاره ها و فقراتی از این حدیث را شاهدیم و از آن مهمتر استناد به آن و ارائه دیدگاهی فلسفی و فکری در رابطه با برخی مضامین آن. (متن کامل مقاله در «بررسی های تاریخی» در: http://ansari.kateban.com/post/3378)
188- زن در فقه و عقاید شیعی
جایگاه زن در دستگاه اعتقادی و حقوقی شیعیان و همچنین جایگاه اجتماعی زن را در جوامع شیعی چه در بستر تاریخی آن و چه در وضعیت کنونی تنها می توان و باید در چارچوب کلی همین جایگاه در منظومه فکری و حقوقی و دینی دیانت اسلامی به طور عمومی دید و مورد مطالعه قرار داد. با این وصف در برخی جزئیات میان آنچه دستگاه فکری و دینی شیعی خوانده می شود و یا آنچه از نقطه نظر اجتماعی و عملی در جوامع شیعی در جریان بوده و دارد با پیش زمینه کلی اسلامی آن تفاوتها و تمایزهای روشنی وجود دارد. این تمایزها صرفاً به مسائل الهیاتی و یا حقوقی متکی و مستند نیست؛ زمینه های تاریخی و اجتماعی متفاوت در این زمینه بسیار مؤثر بوده و هست. به ویژه اگر این نکته را مدّ نظر قرار دهیم که دست کم چند صد سال است که شیعیان عمدتاً در ایران متمرکز هستند و اساساً به طور کلی فرهنگ و تمدن ایرانی (حتی زمینه های پیشا اسلامی آن) در تشیع و مفاهیم و باورهای اعتقادی، حقوقی و بازتابهای اجتماعی سیاسی آن بسیار تأثیر گذار بوده است؛ در حالی که عموماً بخش اعظم مسلمانان یعنی مذاهب و مکتبهای اعتقادی وابسته به اهل سنت و جماعت عموماً در کشورهای عربی، ترک زبان و یا در آسیای دور در مالزی و اندونزی حضور دارند و طبعاً مسئله مهمی مانند زن و جایگاه اجتماعی زن در جامعه می تواند مستقیماً تحت تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی و سیاسی و باورها و سنتهای محلّی باشد. اگر از فرهنگ دینی مسلمانان و خود متن مقدّس آنان یعنی قرآن آغاز کنیم بی تردید باید بر این نکته تأکید کرد که زن از دیدگاه قرآن دست کم در ارتباط با خداوند و وظایفی که در برابر خداوند بر عهده دارد همانند و همسان مرد است. به طور کلی تصویری که متون اصلی دینی در اسلام از زن ارائه می دهند تصویری است از پاکی و طهارت زن که می تواند همسان مرد و نه فزونتر از او فریب ابلیس را بخورد و یا آلوده به گناه شود. تا آنجا که به آیینهای صرفاً دینی مربوط می شود زن و مرد در اسلام از وظایف برابری برخوردارند. این امر البته در مورد حقوق اجتماعی متفاوت است و زن و مرد از نقطه نظر قرآن و یا تعالیم اسلامی عیناً از حقوق و یا وظایف برابری برخوردار نیستند. این مسئله البته بنابر تفاوتهایی که میان تفسیر از شریعت و مسائل فقهی/حقوقی در میان تشیع و تسنن وجود دارد تفاوت می کند. در تشیع مسئله زن البته جوانب مهمی به خود می گیرد: حضرت محمد(ص) نسلش تنها از طریق فاطمه(س) دخترش تداوم می یابد. جایگاه فاطمه(س) به عنوان همسر علی بن ابی طالب(ع)، داماد و پسر عموی پیامبر و امام نخست شیعیان اهمیت مضاعفی می یابد. در روایات شیعی احترام فوق العاده ای از سوی پیامبر(ص) برای دخترش به تصویر کشیده می شود و این خود سهم بسیار مهمی در جایگاه زن در سنت و خاطره جمعی شیعیان بازی کرده است. در برخی روایات شیعی او منتقل کننده نور پیامبر(ص) و روح او به فرزندانش از میان امامان معرفی می شود. او مفسّر قرآن و دانشش همپایه امامان قلمداد می شود و برخوردار از علمی ربوبی معرفی می گردد. بنابراین فاطمه(س) از آن جهت که زن است مانعی ندارد برای اینکه در مقام پیشوایان الهی شیعی قلمداد شود؛ پیشوایانی که نه تنها پاکی و طهارت خدایی و نورانیت ازلی آنان را فراگرفته است بلکه در مقام معلّمان امّت اسلامی و رهبرانی الهی معرفی می شوند. این جایگاه را برای یک زن در این مقام، اهل سنت، یعنی مکتب متفاوت با تشیع در اسلام برای هیچ زنی قائل نمی شود و این خود البته تأثیرات خود را بر اندیشه و کنش اهل سنت در طول تاریخ در رابطه با مسئله زن گذاشته است. (جهت متن کامل مقاله بنگرید به: بررسیهای تاریخی در: http://ansari.kateban.com/post/3375)
189- دستنوشتی تازهیاب از موصِل الطّالبینِ نصیرالدّینِ کاشانی
«نهج المسترشدین فی اصول الدّین» یکی از رسالههای کلامی پر ارج علّامۀ حلّی است که بر آن شروح متعدّدی نگاشته شده است. از میان آن شروح، شرح متکلّم و منطقدان برجستۀ حلّی، نصیرالدّین کاشانی(قاشی) حلّی (د: 755 ھ . ق.) زیر عنوان «موصل الطالبین إلی شرح نهج المسترشدین» اثری ارزشمند و بسیار حائز اهمّیّت است. تاکنون تنها سه نسخه از این کتاب شناخته شده بود؛ امّا به تازگی نسخهای دیگر از اثر یافت شده است. نسخۀ نویافته از این شرح، دستنوشتی است ضمن مجموعهای خطّی متعلّق به کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا با شمارۀ 1153 که هماکنون در کتابخانۀ سلیمانیه در ترکیه نگهداری میشود. مجموعۀ خطّی شمارۀ 1153 حاوی چند اثر است که نخستین رسالۀ مکتوب در آن، موصِل الطّالبین است. در هیچ جای نسخه، نه عنوان درستِ اثر ذکر شده است، و نه اشارتی به نام نویسنده رفته است. تنها از طریق مقایسۀ متن اثر با سایر نسخههای موصل الطالبین میتوان دریافت که این دستنوشت، نسخهای است از شرح نصیرالدّین کاشانی بر نهج المسترشدین موسوم به موصل الطالبین. در فهرست کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا از این نسخه با عنوان «نهج المسترشدین فی اصول الدین» یاد شده است. بر روی صفحۀ عنوان نسخه نیز نوشته شده است: «کتاب نهج المسترشدین فی اصول الدین علی مذهب الامامیة لا علی مذهب الأشاعرة و الماتریدیة» . کاتب این عبارت ـ که البتّه شخصی غیر از کاتب متن اثر است ـ نسخۀ حاضر را دستنوشتی از نهج المسترشدین که بر وفق مذهب امامیّه نوشته شده، معرّفی کرده است. از عبارت «لا علی مذهب الأشاعرة و الماتریدیة» میتوان حدس زد کاتب صفحۀ عنوان، احتمالاً فردی غیر امامی بوده که در فضائی سنّیانه میزیسته که مذهب اشعری و ماتریدی در آنجا رواج داشته است. بنابراین، به احتمال زیاد این نسخه پس از کتابت، در محافل سنّی نگهداری میشده است. در همان صفحۀ عنوان نسخه و درست در زیرِ عنوان نسخه، نویسندهای معاصر این دستنوشت را به اشتباه شرح نهج المسترشدین از فخرالمحقّقین (د: 771 ه. ق.)، فرزند علّامه حلّی، معرّفی کرده است. بر روی برگِ پس از صفحۀ عنوان نسخه، در حاشیۀ بالایی و ظاهراً با همان خطّ سیاه صفحۀ عنوان، نیز به غلط مکتوب است: «حاشیۀ نهج المسترشدین فی الکلام» که البتّه روی کلمۀ «حاشیه» خط زده شده است. مقایسۀ متن نسخۀ یادشده با سایر نسخ موصل الطالبین آشکار میسازد که این دستنوشت نه نسخهای از متن نهج المسترشدینِ علّامۀ حلّی است و نه شرح آن از فخرالمحقّقین معروف به معراج الیقین،بلکه قطعاً رونوشتی است از موصل الطالبینِ نصیرالدّین کاشانی. بنابراین، عناوینِ ذکر شده بر روی صفحۀ عنوان نسخه و همچنین عنوان مذکور در فهرست کتابخانۀ حسن حُسنی پاشا در خصوص هویّت این نسخه هیچیک درست نیست. احتمالاً همین عنوانهای غلط، موجب ناشناخته ماندن این نسخۀ کهن از موصل الطالبین تا به امروز شده است. نسخه، کامل است و ظاهراً هیچ افتادگی و نقصان عمدهای ندارد. تنها در برخی مواضع، نسخه آسیبدیدگیهایی جزئی دارد. خطّ نسخه در برگهای پایانی تغییر کرده و اندکی نامنظّمتر شده است. این امر یا به احتمال قوی ناشی از تغییر کاتب نسخه است، یا بنا به احتمالی دیگر، در اثر تغییر در شیوۀ کتابت کاتب؛ یعنی در ابتدا و اواسط نسخه، کتابت با نظم و تأنّی بیشتری صورت گرفته است ولی در برگهای پایانی با شتاب و تعجیل افزونتر . کتابت نسخه چندان استوار و دقیق نیست و حتّی در مواردی اغلاط آشکاری در نسخه دیده میشود مثل کتابت «الناس» به شکل «الناتن». با این وصف، نسخۀ مورد گفتوگو، هم به جهت قدمت و هم به سبب کامل بودنش، نسخهای شایان توجّه از اثر بشمار میآید که حتماً باید در تصحیح آن مورد استفاده قرار گیرد. ( نک: کلام پژوهی در: http://ataeinazari.kateban.com/post/3343)
190- عوامل اقتدار و مشروعیت حکومت علویان طبرستان
«عوامل اقتدار و مشروعیت حکومت علویان طبرستان» عنوان مقاله ای است که توسط سید ابوالفضل رضوی و سعیده آذر تألیف شده و در پژوهشنامه تاریخ اسلام(دوره ۱، شماره ۲۳ ، پاییز ۱۳۹۵) منتشر شده است. در چکیده این مقاله چنین آمده است: اوضاع نابسامان و آشفته خلافت عباسیان در میانه سده سوم هجری، ستمگری و بیعدالتی عاملان عباسی در طبرستان و دوری مسافت طبرستان تا مرکز خلافت عباسی، بستر مناسبی جهت تشکیل حکومت محلی علویان فراهم ساخت. علویان طبرستان با داعیه تأسیس حکومت شیعی مستقل و نفی سیادت عباسیان، زمام حکومت را به دست گرفتند. با توجه به نقش مشروعیت در بقا و دوام هر حکومت و این که تحکیم پایههای هر نظام سیاسی و ثبات و پایداری آن بسته به میزان مشروعیت آن نظام است؛ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، از طریق تحلیل دادههای تاریخی، عوامل اقتدار و مشروعیت علویان طبرستان را بررسی خواهد کرد. این پژوهش نشان میدهد که علویان طبرستان بر خلاف دیگر حکومتهای هم زمان خود، مشروعیت خویش را از خلیفه عباسی دریافت نکردند بلکه با استناد به انتساب خود به پیامبر-صلی الله علیه و آله- و وجاهت مردمی و عدالتطلبی و با توسل به مذهب شیعه، پایههای اقتدار و مشروعیت خویش را استحکام بخشیدند و بیش از نیمقرن دوام آوردند. (متن کامل مقاله در: پژوهشنامه تاریخ اسلام در: http://journal.isihistory.ir/article-1-294-fa.html)
191- ظهور طبقه ائمه(ع) در ادوار تاریخی و جایگاه آن در تاریخ نگاری صفوی
مقاله « ظهور طبقه ائمه(ع) در ادوار تاریخی و جایگاه آن در تاریخ نگاری صفوی» توسط محمدتقی مشکوریان و علی اکبر جعفری نگارش یافته و در پژوهشنامه تاریخ اسلام (دوره ۱، شماره ۲۳ ، پاییز ۱۳۹۵) منتشر شده است. چکیده این مقاله چنین است: از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخهای عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنیعشر(ع) اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه(ع) در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شدهاند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقهای در تقسیم تاریخ به شمار میآیند. توجه به حاکمیت اهلتسنن ـ دستکم به لحاظ کلامی و فقهی ـ در ایرانِ پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه(ع) و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود میآورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشهای در تاریخهای عمومی این عصر درآمد. این مقاله میکوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقۀ جدید ائمه(ع) در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخهای عمومی صفوی در زمینۀ روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه(ع) در تاریخنگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورتبندی پیشین پیامبر ـ خلفای راشدین ـ ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ـ ائمه ـ خلفا، و با ارتقای هستیشناختی، به انبیاء ـ ائمه ـ ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ـ ائمه درآوردند. (متن کامل مقاله در: پژوهشنامه تاریخ اسلام در: http://journal.isihistory.ir/article-1-296-fa.html)
+
دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۴
نظر شما